شهرآرانیوز؛ در تاریخ ادبیات ایران، شاعران بسیاری بوده اند که در قالب «حبسیه» یا «زندان نامه» اشعاری سروده اند که حبسیات مسعود سعد سلمان با این بیت معروف «نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای/ پستی گرفت همت من زین بلند جای» مشهورترین آن هاست. در دوران معاصر نیز در حوزه ادبیات داستانی و شعر، نامهایی را میتوان برشمرد که یا به طور مستقل یا در لابه لای آثارشان به دوران زندان خود اشاره کرده اند. نوشتن از زندان و خاطره نگاریهای دوران اسارت، پس از دفاع مقدس، آرام آرام شکل دیگری گرفت و دلیل تأخیر در نگارش خاطرات اسارت و اردوگاه نویسی نسبت به خاطرات جنگ نیز طبیعی بود و باید زمانی از آزادی آزادگان میگذشت.
به هر حال، خاطره نویسی به یکی از مهمترین بخشهای ادبیات جنگ تبدیل شده است؛ به گونهای که بخش مهمی از ادبیات دفاع مقدس، معطوف به آثاری است که به موضوع آزادگان و خاطرات آنها میپردازد؛ چه در قالب رمان و داستان، چه خاطره نگاری. برخی از این آثار به قلم خود آزادگان نوشته شده و اصطلاحا «خودنگاشت» است و برخی کار مشترک راوی (که صدای خاطره گویی اش ضبط میشود) و نویسنده که «دیگرنگاشت» به شمار میآید و ممکن است نتیجه همکاری راوی و تدوینگر هم باشد.
«اسارت» پدیده شناخته شدهای در ادبیات و سینمای جنگ جهان است و آثار ارزشمند بسیاری درباره آن نوشته یا ساخته شده است. این اتفاق در ایران پس از نخستین ورود آزادگان به کشور در ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ شکل گرفت. پیش از آن، معدود خاطراتی را، مانند «نفر پانزدهم» نوشته جهانگیر خسروشاهی، سراغ داریم که البته داستانی است مایه گرفته از خاطرات زندانیان گرفتار در زندانهای کومله ها.
اهمیت این آثار در حوزه ادبیات دفاع مقدس چنان است که رهبر انقلاب هم گاه به برخی از آنها تقریظ نوشته و بر لزوم تداوم نگارش این آثار و دقت در آن تأکید کرده اند. از جمله در میان آثار مربوط به اسارت به «پایی که جا ماند» نمره ویژه میدهند و در تقریظی مینویسند: «تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده ام که صحنههای اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثی عراق، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد.
این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهندهای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده میگذارد.» البته جذابیت «بیست و سه نفر» هم از نگاه ایشان دور نمانده است:
«در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظهها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوش ذوق و به آن بیست وسه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیبایی ها، پرداخته سرپنجه معجزه گر اوست درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آن چنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»
درباره اسارت، کتابهای خاطره بسیاری چاپ شده است و اتفاقاً کارنامه پرباری در این حوزه داریم و هر سال هم به فهرست این آثار افزوده میشود و همین موضوع باعث شده است برخی معتقد باشند نباید خاطره نویسی جای نوشتن داستان را بگیرد.
کتابهای ۹۰۰ روز در جهنم، زمان ایستاده بود، صدای شکستن استخوان، عکس دسته جمعی، چند وجب جالی خالی، جز زیبایی ندیدم، من پانزده ساله بودم، آزاده در بند، ساعت یخی، پری، کمپ ۹، سلولهای انفرادی، بوی عنبر، همراهان قاطع، عشق پایدار، از مشهد تا کاخ صدام، روزهای بی آینه، خستگی ناپذیر، جهنم تکریت، زندگی در مه برخی از این آثار هستند. نکته جالب توجه اینکه پدیدآورندگان برخی از کتابهای خاطره دوران اسارت، زنان هستند؛ چه به عنوان نویسنده چه در جایگاه راوی.
همانند کتابهای «زمان ایستاده بود» و «گل کاشتی عباس» که هر دو به قلم فرزانه قلعه قوند به نگارش درآمده است. همچنین «چشم سوم» نوشته «نرگس آبیار» که داستان سیزده نوجوان اهل کردستان است که با هم به جبهه می روند و در اولین عملیات، شش نفر از آنها مفقودالاثر و شش نفر اسیر می شوند. کتاب موفق «من زنده ام» از معصومه آباد را نیز نباید از یاد برد که در آن بخشی از خاطرات نانوشته چهار بانوی اسیر ایرانی به نگارش درآمده است.
«من زنده ام» یکی از کتابهای مهم تاریخ دفاع مقدس است و رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تقریظی نگاشته اند. ایشان در تقریظ خود مینویسند: «این نیز از نوشتههایی است که ترجمه اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.» «آن بیست و سه نفر» از دیگر آثار مشهور در حوزه ادبیات اسارت و آزادگی است و نگارش آن بر پایه دست نوشتههای احمد یوسف زاده و مصاحبه با افراد گروه بیست وسه نفرهای است که در کتاب ماجرای اسارتشان به دست بعثیها نقل میشود. نثر کتاب ساده و قابل درک است و از این اثر فیلمی هم ساخته اند که با استقبال تماشاگران روبه رو شد.
اگر میخواهید گذرا از حال وهوای دوران اسارتها و ادبیات زندان، داستانهایی بخوانید، به سراغ «تابستان ۱۳۶۹» بروید که شامل چهل خاطره از لحظه اسارت رزمندههای ایرانی به قلم مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، است. سرهنگی لحظات اسارت این چهل اسیر زن و مرد را پس از خواندن ۳۶۰ کتاب خاطره و در طی سه سال جمع آوری و دوباره نویسی کرده است.
چون خاطره نگاری بخشی از اسناد تاریخی را شکل میدهد، «واقعیت نگاری» شرط اساسی در آن است. هدایت ا... بهبودی از نویسنگان دفاع مقدس معتقد است اگر خاطره یکی از مواد اولیه تاریخ باشد، «باید افرادی که کنشهایشان فرازهای خاطره را تشکیل میدهند، شناسنامه دار باشند، جغرافیا و رخدادها بسترهای معلومی داشته باشد. زمان و تاریخ اتفاقات نیز باید معلوم باشد».
این نویسنده در عین حال با تأکید بر اینکه توقع ادبی از یک خاطره، ذاتی این گونه ادبی نیست معتقد است: «درست است که خاطره را زیرمجموعه ادبیات میدانیم، اما وجود لوازم و عناصر ادبی در خاطره امری قطعی و حتمی نیست؛ یعنی توقع ما از خاطره چیزی است و از ادبیات داستانی چیز دیگر. هرچند ساحت مشترکی دارند. بنابراین، زایش خاطره باید با هدف خاطره بما هو خاطره باشد، نه یک متن ادبی» (ویژه نامه ادبیات داستانی روزنامه خراسان، بهمن ۹۲، به دبیری علیرضا حیدری).
از این رو، در خاطرات جنبه استناد تاریخی آن باید بیشتر مدنظر باشد؛ در عین حال، چون این متون در بستری از ادبیات ارائه میشود، نمیتواند به الزامات نوشتن بی اعتنا باشد؛ به ویژه سبک نوشتاری آن باید در جذب مخاطب عام اثرگذار باشد. به همین علت است که غلتیدن به سمت زبان گفتاری در این آثار فصل مشترک آن هاست. سیده زهرا عبداله پور در پژوهشی مینویسد: «واژگان و عبارات استفاده شده در اسارت و در جبهههای جنگ بیشتر یادآور ارزشهای اخلاقی و دینی، سادگی و روانی است تا جایی که متن را به زبان محاوره نزدیک کرده است» (کاغذ و قلم ممنوع: بررسی سبک و محتوای خاطرات دفاع مقدس (آثار نویسنده دفاع مقدس سعید عاکف)، سیده زهرا عبداله پور، انتشارات فرهنگ مانا).
معصومه رامهرمزی، از نویسندگان دفاع مقدس نیز در نشستی تخصصی درباره ادبیات اسارت به همین نکته اشاره دارد و میگوید: «ادبیات اسارت ادبیاتی است که زبان گفتاری دارد که باید محکم و روان باشد و خواننده وقتی میخواند این را بداند که جز صداقت مطرح نشده است. ازاین رو، اصالت را در محتوا ببینیم نه در ساختار نوشتاری. در ادبیات اسارت غمی وجود دارد. در کتابهایی که سعی کردند جذابتر بنویسند ما این اندوه عمیق را داریم.» (خبرگزاری تسنیم، ۱۷ مرداد ۱۴۰۲).
نویسندگان مقاله «کارکرد القایی واژگان در کتاب «آن بیست و سه نفر»» نیز از این نکته غفلت نکرده اند: «اهمّیت این کتاب در پرداختن به وقایع تاریخی و شکنجههای نوجوانان در زندانهای عراق، با زبان کودکانه و بی آلایش و عبارات محاوره ای و لهجه محلّی است...» (ناصرقلی سارلی، بهادر باقری، طاهره ایشانی، سهیلا علیین، نشریه «ادبیات پایداری»، دوره ۱۰، شماره ۱۹، اسفند ۱۳۹۷، صفحه ۱۳۱-۱۵۶).
شاید بتوان ویژگی دیگر ادبیات اسارت را در نکتهای دانست که مسلم مظفری در مقاله «رمزنویسی ادبی در مکاتبات آزادگان دفاع مقدس» به آن اشاره میکند: «مکاتبات آزادگان دفاع مقدس درواقع جزئی از ادبیات اسارتگاهی و گونهای از ادبیات پایداری و مقاومت محسوب میشوند.
در ایران، ادبیات مقاومت همواره در کنار قیامهای ظلم ستیز از کاوه آهنگر گرفته تا تاریخ معاصر در لابه لای صفحات تاریخ پدید آمده است. این گونه ادبیات از سال ۵۷ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بیشتر در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق نمود بیشتری پیدا کرد و ادبیات اسارتگاهی نیز به تبع آن از زمان زندانهای رژیم پهلوی و بعد از آن در اسارتگاههای عراق به وجود آمد که قسمت اعظم ادبیات اسارتگاهی را مکاتبات آزادگان دفاع مقدس و خانواده هایشان از طریق نامهها به وجود آورده اند که گاهی این مکاتبات به دلایل متعدد ازجمله سانسور و خیانت به زبان رمزی بیان شده اند.
نویسندگان این نوع نامها برای بیان موضوعهایی از قبیل: سیاست، ذکر نام مسئولان، درد هجران، انتقال اخبار خانوادگی و اسرار جنگی، عزاداری ائمه اطهار (ع) و ذکر نام بسیج و سپاه به وجوه ادبی از قبیل: ضرب المثل، تشبیه، استعاره، ایهام و جناس قلب کل تمسک جسته اند تا در این میان، به راحتی مطالب را به طرف مقابل انتقال دهند. در عین حال که دشمن متوجه مطالب انتقالی آنان نگردد و از آزار و اذیت احتمالی رژیم بعث و منافقین در امان مانند که اینها همه، نشانهای از کاربردی بودن ادبیات و زبان ادبی است و این برخلاف تصور بعضی از آنان است که ادبیات را فقط در تلذذ معنی میکنند.» (نشریه ادبیات پایداری، دوره ۱۴، شماره پیاپی ۲۷، پاییز و زمستان ۱۴۰۱).
وقتی از ادبیات پایداری و اسارت حرف میزنیم، نمیتوانیم از «نامه»ها درگذریم. نامهها هم به طور مستقل جای بررسی و اعتنا دارد و هم به عنوان بخشی از پایهها و مایههای خاطرات. توجه به شیوه نامه نگاری اسیران از نظر ساختار و سبک و زبان حائز توجه است. نویسندگان مقاله «بررسی ویژگیهای ساختاری و محتوایی در نامههای آزادگان جنگ تحمیلی» پس از بررسی نزدیک به شش هزار نامه از آزادگان، ویژگیهای ساختاری و معنایی آنها را به روش تحلیل محتوایی، طبقه بندی و تحلیل کرده اند.
این نوع نامهها در تقسیم بندیهایی با عناوین سرلوحه دار و بی سرلوحه و الگویی (کلیشه ای) و منحصربه فرد جای گرفته است. در یک نگاه کلّی باید گفت که در ادب فارسی، نامههای اسیران، ادامه دهنده سنّت ترسّلات اخوانی در ادبیات است. با وجود این، چنین نامههایی از نظر ساختار و زبان و محتوا و نوع کارکرد، تمایزاتی با دیگر نامههای اخوانی دارد (علی محمد روانستان، احمد امیری خراسانی، محمدصادق بصیری. نشریه ادبیات پایداری، سال یازدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۸، شماره ۲۰).
در پایان، یک کتاب خوب با عنوان «بر سمند خاطره (نگاهی تازه به خاطره نویسی)» نوشته محمدرضا ایروانی را معرفی میکنم که علاوه بر بررسی خاطره نویسی در ادبیات و تاریخچه خاطره نگاری در ایران، این آثار را در سه سطح زبانی و ادبی و فکری نقد و بررسی و آسیب شناسی میکند.